de

en

ar

10.09.17

 
22.05.17

 
 
18.04.17

پارتی و شام در اوبرهاوس

دوباره نوبت این شد که ما با دوستان قدیمی دور هم جمع بشیم. دوستان ما از تئودور هوویس کولیگ به دیدن ما در اوبرهاوسن آمدند. ما نه تنها از دیدن دوستان قدیمی خوشحال شدیم اما این بار شانسی به ما دست داد تا دوستان جدیدی هم پیدا کنیم.
آشپزهای سوریه ای ما این بار هم ما را با غذای خوشمزه ایشان غافلگیر کردند. بعد از سک ماه آملده سازی همه مهمان ها و میزبان شاد و خوشحال مشغول صحبت و رد و بدل کردن نجربیاتشان هستند.
حالا وقت آن است که به سلامتی تمام افراد خلاف و تمام کسانی که به این شهر علاقه دارند بنوشیم. به سلامتی !
 
03.02.17

دورهمی وافلی

اوبرهاوس درهایش را به روی افراد بیشتری باز میکند. یک گروه از دانشجویان دانشگاه دویسبورگ- اسن در حال تحقیق در مورد اوبرهاوس در قالب یک سمیناربه نام ایجاد یک خانه در آلمان-کشور مقصد برای پناهندگان هستند. یک همکاری بین دانشکده طراحی شهری دانشگاه دویسبورگ اسن و موزه معماری فرانکفورت.
بعد از اینکه دانشجویان تحقیقات بسیاری پیرامون اطراف ساختمان و تحقیقاتی در مورد انواع گوناگون مسکن برای اقشار اسیب پذیر جامعه انجام دادند نوبت به این رسید که وارد ساختمان بشوند با ساکنین دیدار کنند و داستان زندگی انها را بشنوند. یک دیدار برای وافل ؟ شیرینی همیشه ایده خوبی برای دور هم جمع کردن همه افراد است.

 
10.01.17

فوروم رگیونوم در اوبرهاوس ارایه میدهد.

همه هیجان زده هستند امروز روز موعود است.ساکنان اوبرهاوسن همراه ساکنان علاقه مند از منطقه برای دیدن نتیجه تهایی در راه هستند.دیشب شهر در خواب بود وقتی که دوستان ما بیدار بودند، چکش مسزدند میبریدند و جوش میدادند تا همه چیز برای امروز اماده باشد.ده پروژه اماده شده است. امشب اوبرهاوسن نمیخوابد. اوبرهاوس از شادی پر شده ، صدای خنده و شادی از همه طرف به گوش میرسد.

مترو اوبرهاوسن

راهنمای شهری رابطه بسیار نزدیکی با تصور مردم از مکان دارند. برای همین الکساندر،رومن و آرسن تصمیم گرفتند که یک ایکون راهنما برای اوبرهاوسن تهیه کنند. این یک ویژگی بی همتا برای اوبرهاوس خواهد بود. این ایده چیز زیادی برای به حقیقت بستن نیاز ندارد.فقط به دوستانتان بگویید که یک ایستگاه مترو جدید در اوبرهاوسن وجود دارد.

الکساندر شوشنکو- ایوانو - از فرانکیوسک اوکراین

رومن ساخ از کیف اکراین و آرسن واردانیان از گیومری ارمنستان

ما اینجا هستیم

میتیا و کیت با مسئله آیکون گرافی درگیر هستند. به همراه ساکنان و مهمانان اوبرهاوس ،آنها برای یک بعد از ظهر اوبرهاوس را به تمامی معنا تصاحب و تسخیر میکنند. با این عمل آنها میخواهند یاد اور حافظه تاریخی که هویت بخش تاریخ ملت انهاست باشند.

میتیا چریکوف ازکیف اوکراین / برلین آلمان

کیت روستسکا از دنیپرو اوکراین

زندگی در داخل

یک پروژکتور بر روی دیوار خارجی اوبرهاوس نمایشگر صحنه هایی از داخل ساختمان خواهد بود همانا که دیوارها برداشته شده باشند. در این کار نیکیتا و ماکسیم به صورت نمادی خواستار شکستن دیوارها و یکی شدن جامعه هستند، مرور و ایجاد یک دیالوگ با مردم.

نیکیتا اوسیک از نووسیبیرسک روسیه

ماکسیم کوزمنکو از چیشیناو مولدووا

به کجا تعلق دارید ؟

وقتی که شما به محیط اطراف خود توجه میکنید ، شما همچنین متوجه جنبه هایی میشوید که قبلا عادی به نظر میرسیدند. لطفاً یک کار پستال بردارید و ان را به کسی که دوست دارید بفرستید. کدام کارت را انتخاب می کنید ؟ در پروژه ای که به ان تعلق دارید شرکت کنید.

ژان پوبه از چرنیوستی اوکراین

اکاترینا شارووا از آرخانگلسک روسیه

ایرینا کاتس از کرمنچوک اوکراین

با همکاری: اناستازیا تاماروسکایا از کراسنویارسک روسیه ، غیص شاهتا اوبرهاوسن المان اصالتا از الپو سوریه

دربان

چند دقیقه در مینی- لانژ صبر کرده و حس خوش آمدگویی را احساس کنید. این سرویس دربانی لحظه ای از تعامل بین انسانی برای تمام کسانی که وارد ساختمان میشوند را فراهم میکند.

ایریانا یاکووچوک از کیف اوکراین

آرا نازینیان از ایروان ارمنستان

النا کروپانوا از اکاترینبورگ روسیه

کنسولاتی

پرچم کشورهای مختلف خانه را در بر میگیرند. پرچم هایی که نمایانگر واقعیت ، خارق العاده فضای انسانی هستند. این حرکت باعث تعامل و متصل کردن ساکنین به هم میشود.

پلاتون سیلوستروف از لویو اوکراین

روستیسلاو سیلوستروف از کلن آلمان

دوچرخه

در نزدیکی اوبرهاوس هیچ جای امنی برای پارک دوچرخه وجود ندارد. یک پارکینگ برای دوچرخه ها، یک راه حل ارزان است که میتواند به چندین روش به تحقق بپیوند. نگاه کنید که چند روش برای این کار پیدا شده است.

ولادیمیر زلوکازوف از اکاترینبورگ روسیه


فرا مکعب

یک اینستالیشن نوری. بر روی وجه های مکعب نماد هایی از راه پله وجود دارد. از نزدیکی انها رد شوید و تصور یه بعدی و یا حتی چهار بعدی را تجربه کنید.

النا تیتووا از اولیانوسک روسیه

آندری توژیکوف از چرنیوستی اوکراین

روسلان سابیرو از کزان روسیه

سلفی در آسانسور

سلفی در اسانسور یک پیشنهاد به همه ساکنان و مهمانان خانه است تا یک رابطه سی ثانیه ای را تجربه کنند . ما چه کسی هستیم سوالی است که ما پرسیدیم. وقتی که در های اسانسور بسته میشود میتوانی جواب را بگیری.

النا تیتووا از اولیانوسک روسیه

آندری توژیکوف از چرنیوستی اوکراین

روسلان سابیرو از کزان روسیه

عروسک های درخشان

یک جشنواره سمعی بصری توسط گروهی به نام عروسک های درخشان در مغازه خای اوبرهاوس پروژه ای به نام کاوش چشم و صدا را به نمایش گذاشت.

به صورت زنده : تین تین پاترونه و تیم هایز- نیلز کوواک ، لرزش و تصویر از RaumZeitPiraten, Yochee/ 7dex I visuals & stuff

دیجی : توفولند، Einar Zuviel

 
10.01.17

رستوران پناهندگان

چه ایده ای می تواند بهتراز رستوران پاپ آپ پناهندگان برای طبقه همکف خالی ما باشد ؟
آشپز فلسطینی ما فراس می گوید که او می تواند یک رستوران بزرگ در اینجا داشته باشد. او و همکارش احمد از سوریه مشغول پخت و سرو ناهار شام خاورمیانه ای در طول کارگاه فروم رگیونوم بودند. شادی در چهره ها دیده می شد و طعم و مزه غذا هرگز ذهن ما را ترک نخواهد کرد.
 
20.12.16

اوبرهاوس میزبان فروم رگیونوم میشود

هیچ لغتی نمیتواند شادی ما را از یافتن دوستان جدید اینبار از کشورهای عضو شوروی سابق وصف کند. یک پلت فرم برای معماران ، شهرسازان ، مدیران فرهنگی و هنرمندان تا کنار هم جمع بشوند و تجربیاتشان را با هم تقسیم کنند.
اوبرهاوس باز هم با آغوشی باز میزبان کارگاه ها و گردهمایی های ماشد. گروههای ما از ۹ تا ۱۸ دسامبر ۲۰۱۶ ، مشغول اندازه گیری ، عکس برداری ، اره کردن و تراشیدن در و از اوبرهاوس بودند. ما بر روی ستوت های پایداری تمرکز کردیم تا ایده هایی نو برای استفاده از ساختمان های بلا استفاده و فضاهای شهری خالی پیدا کنیم.

 
22.08.16

اوبرهاوس شام میدهد.

بله ما به شام دعوت شدیم ! همسایه ما دنیل ما را به یک شام شاهانه از اریتقه دعوت کرد. " دوستانتان را هم بیاورید" پس ما هم همین کار را کردیم, دوستان زیادی دورو بر ما هستند. بعد از فِرِد؛ اندره هم به ما پیوست, بین تمام بلاگ و مقاله ها و تماس با شهرداری های ایتالیا او یکی دیگر دوستان باهوش و مهربان این خانه است. او با ماست تا وقتی که کنفرانس ما آغاز شود:" با هم! سری کارگاه های جامعه خلاق"
یک غذای خوب حرف های زیادی برای گفتن دارد حتی وقتی که غذاها اسم دیگری در زبان دیگری دارند. این راجع به کشف اسم های گوش نواز برای هرغذا است و شاید هم فقط برای اینکه خیلی ساده بگوید چه چیزی داخل این غذاست. این بی ادبانه است اگر هرکس برای خودش غذا بکشد یا مودبانه ؟ ایا ما داریم به حق یکدیگر خوبی میکنیم اگر تصمیم بگیریم که سهم خود از هزینه غذا را به عنوان بخشی از هزینه پروژه بدهیم یا اینکه این حرکت به عنوان یک حرکت مهم در ساخت یک گروه اجتماعی است که وقتی شخصی مارا به دعوت میکند به هزینه شخصی باشد ؟

ما نه تنها در حال کشف یک دنیای آشپزی جدید هستیم بلکه دنبال راه جدیدی برای یک دعوت دیگر هستیم. ما از عادات انها میپرسیم و عادات خود را با انها به اشتراک می گذاریم . ما همه با هم اینجا هستیم به نوبت غذا می پزیم و در آخر با هم در جلوی اوبر هاوس غذا میخوریم, دقیقا چیزی که چند هفته پیش خوابش را دیده بودیم! ما حال خواب واقعیت را میبینیم, واقعیتی که هر روز شکوفا تر می شود در حالی که ما بخشی از آن هستیم. ما از سختی ها نمیترسیم, بلکه به دنبالشان می گردیم. ما بر روی یک روایت جدید کار میکنیم چیزی که به تجربه ما نزدیک تر است و با انعکاس بلند اطراف ما تفاوت دارد.
 
22.08.16

اوبرهاوس در تصویر

فِرِد اینجاست. واقعا. او کابینت ها را میسازد و همزمان خلق و خوی خوبی به محیط میبخشد. او یک کارگاه چوب تراشی در یکی از آپارتمان های خالی درست کرده است. ناگهان کمی مواد و مصالح برای ساخت کمی تصویر در بین تمام این مردم که در حال ساخت مبلمان هستند پیدا شد. شاعرانه به نظر میرسد و این دقیقا شبیه خود فِرِد است.

ما واقعا تحت تاثیر نگرش او به این ساختمان و جهت نگرش او هستیم . همه چیز شروع به رشد در سیناپس ما کرد بین چشم و مغز . واقعا چقدر نو و انرژی یک نفر می تواند به محیط ببخشد ؟ ما شروع به تصور ساختمان به عنوان یه بدن دست و پا چلفتی یا یک اکواریوم کردیم. ما شروع به دیدن وسایل در حال پرواز به دور بالکن ها هستند. چیزهایی که همچنین قصه ساکنین را بازگو می کنند.

و این راه دیگری برای آوردن خوش فلبی به زندگی است. واقعا چه چیزی مهم است ؟ چه کلماتی ممکن هستند ؟ شب موقع خواب ما خواب این وقایع در اوبرهاوس را میبینیم.

ما این خواب های شیرین را با یک لبخند به لبخد در راهرو ها جواب میدهیم . وقتی که ما صبح از خواب بیدار می شویم. همه چیز آسان نیست ولی برای همه چیز یک راخ حلی هست .

 
22.08.16

کندوی عسل

یک یادداشت کوتاه : واقعا زیباست! جنب و جوش تمام کارگاه را گرفته است . ما هر روز یک گام در ساخت مبلمان داخلی برای آشپزخانه پناهندگان جلو می رویم .
و با آشپزخانه ما نیز به خود ساختمان نزدیک تر میشویم . ما در حال بازیافت قطعات آغازین از اوبرهاوس هستیم به طوری که برخی از قطعات مبلمان اکنون بلبرینگ عناوین کنفرانس با StadtBauKultur است . در همین حال صندلی جدید برای آشپزخانه ساخته میشود :محمد به عنوان خیاط آموزش دیده مشغول ساخت صندلی الی است. پارچه و چوب، موسیقی و چت. و حمایت متقابل. الان زمان طولانی است که فروشگاه ک اف زد بر روی یک صندلی جدید ( ساخته کارگاه ) مینشیند.آ به ارمغان آورد، انجام می شود.

 
22.08.16

وداع با برج

این حقیقت دارد که ما در اطراف این ساختمان بودن را دوست داریم. ما دوست داریم که در داخل و اطراف آن قدم بزنیم. ما با مردم صحبت میکنیم تا بخشی از زندگی روزمره آنها باشیم . یک روز ما متوجه شدیم که زمان آن فرار رسیده است که نه تنها در این ساختمان کار بلکه زندگی کنیم. بدون لحظه ای فکر و تعلل آگنیشکا و کریستوف وسایلشان را جمع کردند و با چادر مسافرتییشان بر روی دست به طبقه هفتم اسباب کشی کردند.

البته که هنوز بسیاری چیز ها سر جایشان نیستند. اول از همه آشپزخانه . چه شانس خوبی , فروشگاه لوازم الکتریکی در همین ساختمان است. راستی اتاقی که ما از ان استفاده می کنیم قبلا کارگاه انها بوده است. در واقع ما از این استفاده کردیم تا انها را بیشتر بشناسیم. ما خیلی راحت به درون فروشگاه قدم برمی داریم در حالی که نصیحت های اساسی دریافت می کنیم ما هم به توضیح برنامه ها و سر نخ خای خودمان می پردازیم. ما همچنین به انها می گوییم اول از همه ما یک آشپزخانه برای پذیرایی از مهمانانمان میخواهیم و همچنین برای اینکه بوی قهوه هر روز در کل طبقه به مشام همه برسد.

این یک برخورد بسیار جالب با ساکنان قدیمی است. ما به داستان های آنها راجع به تحولات این ساختمان گوش می دهیم. با تمام ساکنین مختلف ان در سالهای گذشته به نظر میرسد که آنها داستان یک شهر کوچک را تعریف می کنند .از دوران شکوفایی به یک پوسیدگی عمیق.

ما فکر می کنیم که این ساختمان هم مانند فصول سال چرخه زندگی خود را دارد. . به هر حال ما باورنمی کنیم که تنها یک گذشته براق و آینده تاریک وجود داشته باشد . همه چیز طوری به نظر میرسد که انگار چیزی به زودی شکوفا می شود . بله! اولین دید و بازدید اتفاق افتاد . کسی که همه از دیدن همیشگی او خوشحال میشوند, فِرِد از لایپزیگ . او اوبرهاوسن را میشناسد و در همه چیز با کیتو همکاری می کند. . حالا او اوبرهاوس است و در یکی از این فلت ها جا به جا می شود . ما در مورد حس او کنجکاویم و شمارا هم با خبر می کنیم .

 
22.08.16

بطرف بالا !

بعد از اینکه ما داخل فضای فروشگاه شدیم کم کم راه خود را به به بقیه طبقات یافتیم و کار را شروع کردیم. بازسازی اولین آپارتمان آغاز شد. ما موکت و کاغذ دیواری های قدیمی را از دیوار برداشتیم و در مورد اینکه چطور این آپارتمان های کوچک را مبله کنیم که بیشترین فضا را داشته باشیم. در حین کار ما به دیگر نقاط رفتیم و دوستان جدیدی را ملاقات کردیم کمک کردیم و به ما کمک کردند. ما به این خانه خو گرفتیم با خاص بودنش, به بویش, به بازی با نورش , به ساکنانش و خلق و خویشان.

ما نقاط مخفی را پیدا کردیم, به دور تاریخ و گذشته ساختمان تلو تلو خوردیم. سپر کوچکی در زیرزمین, کمی شیشه کاری, اثراتی از یک سیستم دفع زباله, تکه های مبلمان فراموش شده. از راست به چپ, از زیر زمین تا به بام, آه فراموش نکن که باید کار کنیم.
 
03.08.16

یادگاران سفارشی

اوبرهاوسن به شما نیاز دارد . بله , و ما هم بخشی از اوبرهاوسن هستیم. آشپزخانه پناهندگان ما به عنوان یک پروژه ساخت مشترک در حال رشد و شکوفایی است . یک کارگاه آموزشی به تنهایی نمیتواند پاسخ گوی پیچیدگی ان باشد. در حالی که ما به دنبال فضای بیشتر هستیم به طور خود جوش تصمیم به آوردن خلق و خوی خلاق به اوبرهاوسن کردیم. همان اتاقهایی که قبلا از نظریه های ما درباره ی بهبود وضعیت این ساختمان استقبال کرده بودند حالا میزبان وضعیت حاضر هستند. نوع جدیدی از کارگاه آموزشی حالا اینجا اتفاق می افتد.

در اینجا حکیم و ژاکلین در حال ساخت تجهیزات داخلی برای این آشپزخانه متحرک هستند. اتفاقات غیرمنتظره همزمان در آنجا افتاد: همسایگان از کار آنها بازدید کردند و برخی از وسایل و مبلمان خود را برای تعمیر اوردند و یا خواستند به کار با انها ملحق شوند. افراد علاقه مند هم به انها مراجعه کرده و درباره ی آپارتمان های خالی پرس و جو کردند و برخی از همسایگان تصور کردند شاید مدیریت جدید ساختمان دفتر جدیدی برای کمک نه تنها در لغت بلکه در عمل گشوده است. پس از چند روز مردم به صورت متداوم به انجا آمده تا با یکدیگر صحبت کنند. با استفاده از این مکان، افراد ارتباطی زندگی جدید به این محل تزریق کردند کاملا غیر قابل تصور است. درها باز است، اره جیغ میکشد ، مردم را به یکدیگر صحبت می کنند در حالی که برخی در بیرون در سیگار میکشند.


این محله کوچک در اطراف این ساختمان یک مکان خاص در اوبرهاوسن است . افراد مختلف به طور مداوم از این مکان عبور می کنند. مکانی برای انتقال که حالا شاید به مکانی برای توقف تبدیل شود. به هر حال, آشنایی های اولیه اتفاق افتاد و هر روز عصر ما یک ایده جدید برای استفاده از این فضا پیدا کردیم. این معشیت جدید باید حتی بعد از اینکه کارکرد ان به عنوان کارگاه تمام شد هم حفظ شود. دانشگاه مجانی ؟ یک کافه ؟ شاید حتی دفتر جدید وونیا؟ و شاید هم این مکان باید یک کارگاه بماند تا نیاز ساکنین برای تعمیر خانه های شان را برآورده سازد؟ ما فکر میکنیم که جواب خودش پیدا میشود. شاید از تلفیق تمام ایده های ما. یک گفتگو بین طرح های پیشنهادی ما و کسانی که در این محله زندگی می کنند. تبدیل یک "نیاز" به یک "انجام"، این می تواند فرمول جادویی برای یک شروع خوب دراوبرهاوس باشد . و این در حال حاضر انجام میشود.

 
07.07.16

کارگاه شماره چهار ''دست روی کار! ما یک ساختمان بلند مرتبه را با هم تعمیر میکنیم''

در کیتو ما کارگاه شماره چهار را برگزار کردیم " دست روی کار! ما یک ساختمان بلند مرتبه را با هم تعمیر میکنیم" تا ایده ها و نظرات در مورد این ساختمان بلند مرتبه که ما توافق کردیم در سال های آتی در آن کار کنیم را جمع آوری کنیم. شرکت مالک به نام ونوویا از کیتو دعوت کرد تا یک پروسه بازسازی در این ساختمان را آغاز کند. پروسه ای که در آن ساکنان فعلی و آتی باید در آن شرکت کرده نه تنها در بخش برنامه ریزی و طراحی بلکه در مرحله همکاری با دبگر گروه ها. پروسه نوسازی همچنین یک تمرین برای ایجاد یک گروه و یکپارچه گی اجتماعی خواهد بود و خوشبختانه این بخش مهمی از موضوع اصلی کنفرانس "بیشتر از مکانی برای زندگی" را مهیا می کند و یا حتی یک ویترین برای یکپارچه گی اجتماعی از طریق ساخت و ساز ایجاد میکند.

این کارگاه ترکیب جالبی از مردم را در خود ادقام کرد : ساکنان بلند مدت اوبرهاوسن و مهاجران جدید ومتخصصین برنامه ریزی و ساختمان, هنرمندان و دانشجویان از نزدیک و دور. در آغاز افراد با بیشترین اطلاعات از در مورد گذشته ساختمان وحال حاظر نظرات خود را با دیگران به اشتراک گذاشتند تا افراد دیگر را با وضعیت این ساختمان آشنا سازند. علاوه بر چالش هایی مانند کوچک بودن آپارتمان ها که باعث می شود ساکنین ان به دفعات عوض شوند و ساختارهای اقتصادی-اجتماعی یک طرفه, تعدادی از فرصت ها نیز شناسایی شدند به عنوان مثال: اجاره پایین، مرکز شهرستان و دید خوب ، احساس مثبت پس از اولین برخورد با مستاجران فعلی نیز به عنوان یک شرط اساسی نسبتا خوب از ساختمان بیان شد. این کارگاه آموزشی همچنین در طبقه همکف این ساختمان بلند مرتبه در یک فروشگاه خالی صورت گرفت. بیشترزمان در سه گروه صرف پیش بینی آینده بزرگ این ساختمان و ساخت یک نقشه راه با نام بردن از اقدامات مشخص و مورد نیاز برای رسیدن به چشم انداز در پنج سال آینده است وهمچنین ارائه راه حل برای محدودیت ها تنگناهایی که باید بلافاصله حل تا قادر به ادامه باشیم, شد. همه موافقت کردند که اولویت اول برای شروع آشنایی با ساکنان فعلی است. به عنوان مثال، صحبت با ساکنان طولانی مدت ومستاجرین برای شروع یک سری از تجمعات کوچک برای اطلاع مستاجران در مورد روند بازسازی و همچنین برای جمع آوری اطلاعات در مورد اولویت های آنها.آنچه باید از آن اجتناب کرد نیز پروسه پر هزینه بازسازی که نتایج آن واقعا قدردانی نمی یا تنها به ندرت استفاده می شود.

برای تعدادی از مشکلات در حال حاضر حداقل راه حل آزمایشی ارائه شد. اگر ممکن بود که هزینه های قابل توجه بالای نگهداری از خانه را کاهش داد ، (به عنوان مثال با بی دقتی از برخی از مستاجران ایجاد می شود) می توان به ارائه برخی مزایا پرداخت - باغ پشت بام؟ - برای ساکنان. یک گروه پیش بینی کرد چگونه با استخدام ساکنان خاص به عنوان سرپرست به جای برون سپاری تمام پروسه تعمیر و نگهداری از ساختمان میتوان پول را"در خانه" نگه داشت و به تدریج بی علاقه گی برخی ساکنین در ساختمان را به آپارتمان خود را کاهش داد. یکی دیگر ازایده های مربوط به ارائه فرصت برای کار وکارآموزی در داخل ساختمان از طریق ایجاد یک سری از کارگاه ها در محل فروشگاه یا آپارتمانهای خالی بود. ما خوش شانس بودیم که نمایندگان شرکت مالک و مرکز شغلی دراین کارگاه بودند.